سوژه و دازاین به روایت فردریش ویلهلم فون هرمان

به گزارش آسمان تو، به گزارش خبرنگاران سوژه و دازاین توضیح و بسطی بر مفاهیم اساسی هستی و زمان هایدگر است. نویسنده کتاب، فردریش ویلهلم فون هرمان، یکی از برجسته ترین شاگردان و مفسران اندیشه هایدگر است، او استاد فلسفه دانشگاه فرایبورگ و در سال های آخر زندگی هایدگر دستیار او بوده و از ابتدای پروژه طبع و نشر مجموعه آثار هایدگر تا به امروز از اعضای آن بوده و براین اساس بسیاری از آثار هایدگر به تلاش و تصحیح او چاپ شده است. به بعضی از آثار او در همین کتاب ارجاع داده شده است که در متن کتاب به آن اشاره می گردد. بعضی از آثار دیگر او عبارت اند از: هوسرل و تأملات دکارتی (1971)، فلسفه هنر هایدگر(1980)، راه و روش؛ درباره پدیدارشناسی تفکر تاریخ هستی(1990)، آگوستین و پرسش پدیدارشناختی از زمان(1992)، راه هایی در رویداد خویشمندساز؛ افاداتی در فلسفه(1994)، حقیقت، آزادی و تاریخ: پژوهشی سیستماتیک درباره نوشته درباره ذات حقیقت هایدگر(2002)، تأملات دکارتی(2011)، لایبنیتس؛ متافیزیک به مثابه منادولوژی(2015)، مارتین هایدگر؛ حقیقت درباره دفترهای سیاه(2107)، استعلا و رخداد (2019) و غیره.

سوژه و دازاین به روایت فردریش ویلهلم فون هرمان

حال پرسش این است که ضرورت ترجمه چنین اثری چه بوده است؟ مولفان در مقدمه ای در این باره می نویسند: می توان گفت تفکرات هایدگر سال هاست که در ایران حداقل در سخن، بسیار تکرار شده، تکراری که مدت ها بدون وجود متنی منسجم از او بازتکرار شده است و حتی تا پای دعوایی سیاسی پیش رفته است. تکرارهایی که سطح آن گاهی به اختلاف نوشتاری بر سر نوشتن نام هایدگر به صورت هایدگر یا هیدگر سقوط می کرد یا دعوا بر سر ترجمه Sein به هستی یا وجود، که مواجهه مجال دهنده با هایدگر را مسدود نموده بود. البته چنین مرزبندی هایی ناشی از عدم معین بحث بودکه تبادل نظری مجال دهنده با پرسش های اساسی و رادیکال هایدگر را تبدیل به دوگانه های خاص خود نموده بود. با این حال، از اوایل دهه هشتاد شمسی، آرام آرام به تلاش مترجمان و نویسندگان مبرز، بعضی آثار هایدگر و نوشته هایی در توضیح و بسط هایدگر منتشر شد، در همین دهه خوشبختانه کتاب تاریخ ساز هستی و زمان ترجمه و بعدها سبب شد که خوانش هایی در فضاهای غیردانشگاهی و دانشگاهی از آن انجام گردد، و همین امر، سطح هایدگرخوانی را در ایران چند قدم ارتقا داد. البته ترجمه آثار متفکران تاثیرگذار، اولین قدم مواجهه ما با اندیشه های یک فیلسوف است، زیرا ترجمه زبان مشترک ما را فعال می نماید و سطح گفت وگو را ذیل امری بیرونی و نه در درون فرد پیش می برد. بنابراین این موضوع نخست، سبب فهمی مبتنی بر متن در سطح وسیع در یک جامعه زبانی با فیلسوف و در این جا با هایدگر می گردد و سپس گفت وگوی جدی با متن و تفکرات فیلسوف را روانه بافت زبانی معین و در اینجا در زبان فارسی می نماید. بنابراین تفکرات متفکر را از انحصار بی روح زبان دان ها و دانشگاهیان خارج ساخته و به شور و شوق زندگی آغشته می نماید. فلسفه با اینچنین آغشتگی هایی با فرهنگ و بافت است که خود را پُر می نماید و پُر می گردد، یعنی به دنیاِ ایرانی، ذیل زبان فارسی روانه می گردد و سبب پُرشدگی دنیا زبان فارسی می گردد. لذا از این حیث خود هم سرشارتر می گردد و این با مفاهیم استعلا، گگرددگی و برون بودگی چیزها فهم پذیر است. حال در چنین موقعیتی است که چیزها خود را به شیوه خود نشان می دهند.

در این روانه شدنِ اندیشه از جایی به سوی بیرون بودگی منِ در خودِ ایرانی به متفکر مجال سخن گفتن می دهد و از حالت رفلکسیون ایرانی که همه چیز را با تز آنچه خود داشت به درون می کشد، تلنگر زده و تفکر هایدگر را از دیگریِ دوردست به متفکری از آنِ خود، با مجال بروز دادن به متفکر در زبان مقصد تبدیل می نماید. بنابراین ترجمه می تواند آغازگاه تبادل نظریی دازاین محور و البته، نه سوژه محور فرض گردد. این خدشه به من ایرانی که ناشی از رفلکسیون در خودِ تنها است، با ترجمه آثار و توضیح ها از متفکران می تواند پُرتر گردد و از مرزهای خود فرا رود و در چنین فراروی از مرزهای خود است که دازاین ایرانی با ساخت گشایی فرصت و امکان همبودی و گگرددگی به سوی امری نو را به شیوه خود می یابد. گگرددگی فوق در نسبت با دیگری خود را بروز می دهد، هم دیگری متفکر و هم دیگرانِ در جدل با او. براین اساس برای فهم و گفت وگوی صحیح با هایدگر و پرسش های او، ترجمه متون اصلی او و در عین حال توجه به توضیح های جدی و راهگشا، می تواند دازاین ایرانی[بخوانیم گگرددگی انسان ایرانی به هستی و موقعیت های دیگر] را به گفت وگویی صحیح و منضبط وارد کند. این اثر در جهت این نگرش می تواند کمک کمک جدی برای فهم هایدگر باشد.

هدف اصلی این ترجمه غنابخشی به زبان فارسی و گفت وگو با سنت فلسفی هایدگر است. لذا چنین گفت وگویی، همان طور که بیان شد گفت وگوی انحصاریِ بعضی زبان دانها و دانشگاهیان با هایدگر نیست، چرا که ترجمه اساسا هم نسبت به زبان مبدا و هم نسبت به زبان مقصد، همبودی و مشارکتی بی مرز و دل مشغولانه در بستر تنوع زندگی است که انحصار فهم هر متن و تفکری را از اختیار عده ای از افراد محدود خارج می نماید و آن را دست کم در نزد جامعه فلسفه ورزان همگانی می نماید. از این رو هم بر غنای فلسفی زبان می افزاید و هم زبان گفت وگو در مورد موضوعات مطروحه را به نحوی جدی و در افق اکنون مان گگردده نگه می دارد. فلسفه برعکس دانش هایی که خود را بدون پیش فرض می دانند، ولی اتفاقا آغشته به پیش داوری اند، اساسا به فهم تاریخمندی و پیش فرض های خود واقف است و با چنین فهم تاریخی از خود است که رخدادگونه به سوی امرگگردده می رود و در قید و بند انحصار و متولی باقی نمی ماند. فلسفه خود را پیوسته در راهی پر حادثه می بیند که هرکس را مجال همبودی و همپیوندی با آن هست. فلسفه اساسا زمانمند است و با گگرددگی، مجال تبادل نظر با دیگری را فراهم می آورد و از این جا ی خود، به افق های دیگر گگردده می گردد. فهم این موضوع سبب می گردد مواجهه با خود چیزها با زمان و زمانمندی آغشته گردد و سبب ساز آمادگی فلسفه و تفکر برای امکانات دیگر گردد. اساسا فلسفه ورزی برای رفتن به سوی امکانات دیگر از هستی است، نوعی آزادی و گگرددگی به سوی رویداد خویشمندساز.

ترجمه این اثر که یکی از توضیح های متفکرانه، ژرف بینانه و البته قابل اعتمادِ هستی و زمان است، بدون ترجمه های مترجمان فارسی هستی و زمان که نشان از عرق ریزان روح مترجمان را در خود دارد، بسیار دشوارتر می شد. ترجمه عبدالکریم رشیدیان از هستی و زمان، ترجمه ای وفادارانه تر به ساخت جملات آلمانی است و از این حیث برای مواجهه با متن اصلی هستی و زمان لازم و لازم است، اما ترجمه تالیف گونه سیاوش جمادی از هستی و زمان که رنگ و بوی از آن خود سازی هستی و زمان و آغشتگی با زبان فارسی را در خود دارد، ترجمه ای شجاعانه و قابل تقدیر است که جهت جدیدی را در ترجمه متون هایدگر در ایران گگردده است، این شجاعت ناشی از آزادگی و رویکرد همپیوندانه مترجم با تفکر و متن موردنظر است. ما در این ترجمه تلاش نموده ایم، درحد امکان، از زبان و واژگان ایجاد شده به وسیله مترجمان فوق استفاده کنیم و از این حیث وامدار و سپاس گذار راه رفته آنها هستیم.

در ادامه مقدمه می خوانیم: آغازگاه ترجمه کتاب سوژه و دازاین در اشارات مرحوم محمدعلی مرادی - متفکری آغشته به فلسفه و زندگی- در خلال محفل متن خوانی چندین ساله هستی و زمان که با ایشان داشتیم، برای مترجمان رخ داد. او ترجمه این اثر را برای فهم هایدگر در ایران مهم می دانست. مرادی که فلسفه را در آلمان آموخته بود، فلسفه هایدگر را در ایران چیزی غیر از آنچه که در آلمان خوانده بود، می دید. هایدگر ایرانی به گمان او نه ایرانی بود و نه آلمانی، بلکه نماد سنت در خود فرو رفته ما بود که به اشکال گوناگون همانند پیرمرد خنزر پنزری بر ما آوار می شد، که از سوبژکتیویته ابتر ایرانی هم حکایت می کرد. این هایدگر در برترین حالت، در روایت کسانی همانند؛ کُربن، سنت عرفان ایرانی را بدون زمانی بودن هستی و زمانمندی انسان ایرانی، به الگوی ایدئالیستی ایرانیت تبدیل می کرد که نسبتش با اینجا و اکنون مغشوش بود. بر این اساس او احتیاج به فهم صحیح هایدگر را گامی نخست برای گفت وگوی نسبت مند با فیلسوفان و از جمله هایدگر می دانست. از این حیث پروژه خوانش متون کلاسیک فلسفی جهت گفت وگوی ژرف و گگرددگی به سوی افقی تازه، نزد او اهمیت درخوری داشت، یاد و راهش گرامی.

کتاب سوژه و دازاین با اسم فرعی مفاهیم اساسی هستی و زمان نوشته فردریش ویلهلم فون هرمان به ترجمه احسان پویافر و فلورا عسکری زادهد با شمارگان 500 نسخه در 353 صفحه به بهای 75 هزار تومان از سوی انتشارات پگاه روزگار نو منتشر شده است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 19 شهریور 1400 بروزرسانی: 19 شهریور 1400 گردآورنده: asemaneto.ir شناسه مطلب: 1954

به "سوژه و دازاین به روایت فردریش ویلهلم فون هرمان" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سوژه و دازاین به روایت فردریش ویلهلم فون هرمان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید