معروف ترین فیلم ها با موضوع شیوع یک ویروس مرموز

به گزارش آسمان تو، روزنامه فرهیختگان - میلاد جلیل زاده: اپیدمی و گسترش یک بیماری خطرناک، یکی از موضوعات پرتکرار در داستان ها و فیلم های سینمایی است و خیلی از اوقات همین موضوع دستمایه بیان مضامین دیگر می گردد و بیماری، جنبه نمادین پیدا می نماید. عموما در این نوع فیلم ها و داستان ها به یک ویروس به عنوان عامل بیماری توجه می گردد نه باکتری و میکروب. به طور کل سه ژانر هستند که در آن ها اپیدمی های ویروسی بیشتر می گردد که مورد اول آثار آخرالزمانی و پساآخرالزمانی هستند.

معروف ترین فیلم ها با موضوع شیوع یک ویروس مرموز

خیلی از این فیلم ها علت به خاتمه رسیدن تاریخ یا قرار دریافت دنیا در آستانه چنین وضعی را شیوع همه گیر یک ویروس در بین انسان ها نشان می دهند. فیلم ها و البته داستان های ژانر وحشت دسته دیگری از آثار هستند که به چنین موضوعی می پردازند. در این نوع آثار معمولا بحث گسترش ویروس ها با چاشنی تخیل همراه می گردد و برخی وقت ها صرفا جنبه سرگرمی دارد و گاهی جنبه های نمادین هم در آن هست. ژانر سومی که به گسترش ویروس در جوامع انسانی می پردازد، ژانر مصیبت است. ژانر مصیبت شامل آن دسته از داستان هایی می گردد که به مرگ دسته جمعی انسان ها بر اثر یک بلای طبیعی، حادثه غیرمترقبه یا جنگ می پردازد.

سریال چرنوبیل که اخیرا در پنج قسمت به نمایش درآمد و خیلی از مردم ایران هم آن را دیده اند، یکی از نمونه های ژانر مصیبت است. ژانر مصیبت بسیاری از مواقع بستر روایت داستانی راجع به گسترش شیوع یک ویروس شده است. این ژانر نسبت به دو نمونه قبلی (کار های آخرالزمانی و وحشت) نگاهی واقع گرا تر به مسائل دارد. عوامل شیوع یک ویروس در جوامع انسانی هم عمدتا سه گروه شناخته می شوند؛ یا دولت و سازمان های امنیتی، یا پزشکان خطاکاری که با جدی ندریافت موضوع کار را به مراحل حاد می رسانند و یا آلوده نمایندگان محیط زیست و نمایندگان تکنولوژی.

چند فیلمی که در ادامه به آن ها اشاره شده، آثاری هستند که به موضوع شیوع یک ویروس در جوامع انسانی پرداخته اند و سعی شده در گزینش آن ها به جنبه های مختلفی که پرداختن به این موضوع در سینما ایجاد نموده است، توجه گردد. با این حال به فیلم شیوع ساخته استیون سودربرگ اشاره نشده است، چون با گسترش اپیدمی کروناویروس در چند کشور دنیا، به این فیلم هم توجه مجددی شد و بسیار درباره اش گفتند و نوشتند. البته ناگفته نماند که تماشای چنین فیلم هایی در چنین شرایطی برای همه مخاطبان مناسب نیست و امکان دارد روی روحیه شان تاثیر منفی بگذارد.

عفونت

عنوان اصلی:

Infection

محصول:

2004

کارگردان:

ماسایوکی اوچیا

عفونت یک فیلم ترسناک ژاپنی، محصول سال 2004 به کارگردانی ماسایوکی اوچیا است که ماجرایی هولناک را درمورد یک بیمارستان دورافتاده روایت می نماید. در این بیمارستان، اشتباه ناخواسته یک پزشک، عواقب وحشتناکی را برای کارمندان مجموعه به وجود می آورد. دکتر آکیبا از پذیرش یک بیمار مبتلا به بثورات عجیب سیاه امتناع می نماید و درعوض به یک بحران جدی در اتاق 3 بیمارستان که ظاهرا در آنجا به یک بیمار داروی اشتباهی داده شده است، توجه می نماید.

آکیبا، دکتر اووزومی و چهار پرستار تصمیم می گیرند که علت مرگ را پوشانده و بدن را به یک اتاق بی استفاده منتقل نمایند. سپس سرپرستار می فهمد بیماری که آکیبا قبلا از بستری کردن او امتناع نموده بود، در راهرو مانده است و و این را به آکیبا اطلاع می دهد. وقتی آکیبا برای معاینه می رود، می فهمد که دکتر آکایی بیمار را پذیرش نموده و تصمیم دارد علائم او را مورد مطالعه قرار دهد. اگرچه این بیمار هنوز زنده است، اما توده بدن او در حال جوشیدن به رنگ سبز است.

آکایبا و دیگران نمی دانند که آکایی از وقایع اتاق 3 چقدر می داند و اکراه دارند که به معاینه او یاری نمایند، اما وقتی به اتاق بیمار برمی گردند، می بینند که او ناپدید شده و سرپرستار بیهوش شده است. سرپرستار از خواب بیدار می گردد و در حالی که آغاز به خونریزی سبز از گوشش می نماید، اقدامات عجیبی انجام می دهد. پزشکان در اینجا متوجه می شوند که در معرض خطر عفونت هستند و تصمیم می گیرند در کوشش برای محدود کردن شیوع عفونت، این پرستار را روی تختخواب بگذارند و با پلاستیک آن را بپوشانند. کم کم احساس گناه تمام بیمارستان را فرا می گیرد.

اووزومی در حالی که با بیماران کشته شده صحبت می نماید، آغاز به گریه می نماید. آکیبا راه می رود، اما اووزومی را در حالی می بیند که چشمانش سفید می گردد و رنگ سبز او را فرا می گیرد. بین آکیبا و آکایی دعوایی رخ می دهد و آکیبا همکارش را به ایجاد و گسترش ویروس متهم می نماید. آکایی این موضوع را انکار می نماید و شرح می دهد این عفونت درواقع از نظر روانی گسترش یافته است و ناخودآگاه قربانیان آن را آلوده می نماید. به زودی، دکتر ناکازنو متوجه می گردد که چند ساعت گذشته، همه توهم بوده اند. او با پلیس تماس می گیرد، زیرا آکیبا وقایع اتاق 3 را به یاد می آورد و می فهمد که آکایی درواقع بیمار سوختگی بوده است.

دوباره همین سری از رویداد ها نشان داده می گردد، اما آکیبا به عنوان بیمار سوختگی و آکایی به عنوان آکیبا، دستور تهیه داروی اشتباه را می دهد، که باعث می گردد کل کارکنان قتل عام شوند. این بیمارستان صبح روز بعد تخلیه می گردد، زیرا همه کارمندان به جز ناکازنو کشته شده اند و پلیس در جست وجوی آکیباست که ناپدید شده است. وقتی ناکازنو از بیمارستان خارج می گردد، می بیند تمام چراغ های قرمز به رنگ سبز تغییر می نمایند و بالعکس. او که وحشت زده شده، به طور اتفاقی دست خود را قطع می نماید و خون سبز بیرون می آید. شکستن قفل در اتاقی که قربانی سوختگی در آن نگهداری شده است، دیده می گردد. شخصی که داخل قفسه است، در حالی که خونی سبز از بدنش خارج می گردد، درخواست یاری می نماید.

کوری

عنوان اصلی:

Blindness

محصول:

2008

کارگردان:

فرناندو میرلس

فرناندو میرلس، کاگردان برزیلی فیلم سینمایی کوری است. فیلمی که از رمان مشهور ژوزه ساراماگو اقتباس شده و البته که قوت کتاب در پرداخت به جزئیات و صحنه پردازی، این اثر را جلوتر از اقتباس سینمایی اش قرار داده است. کوری، داستان مردم یک شهر است که خیلی ناگهانی به کوری دچار می شوند. این کوری مرموز که ظاهرا به سرعت هم سرایت می نماید، دولتمردان را مجبور می نماید تا برای کسانی که دچارش شده اند، قرنطینه بسازند و همه را در آنجا جا بدهد. کوری و بینایی مثل سایر عناصر این فیلم شکل نمادینی دارد.

برخلاف بیماری کوری که همه چیز سیاه است، تمامی افرادی که مبتلا به این بیماری می شوند دچار دیدی سفید هستند و اتفاقا نابینایی در این فیلم، هیچ ارتباطی به سلامت چشم ندارد. بیماری کوری و قرنطینه آدم ها در یک آسایشگاه، فضایی را ایجاد نموده تا حرف های جدی تری درمورد وجوه یک جامعه انسانی زده گردد. اینکه مبتلایان به کوری در قرنطینه از فرط ناامیدی، به هرچیزی متوسل می شوند و دست به رفتار هایی می زنند که اگر در معرض دیده شدن بودن این کار ها را نمی کردند. خلاصه داستان کوری: بیماری کوری به شدت در حال سرایت بین مردم یک شهر است.

مسئولان برای جلوگیری از سرایت آن، کور ها و نزدیکان شان را در ساختمان تیمارستانی قرنطینه می نمایند، اما روزبه روز تعداد کور ها بیشتر می گردد. در میان این جماعت یک زن که همسر یک چشم پزشک است، کور نمی گردد، ولی خودش را به کوری زده تا از همسرش جدا نگردد. او تنها کسی است که تا خاتمه داستان بیناست. در قرنطینه چه بلا هایی که بر سر کور ها نمی آید. همسر چشم پزشک از رفتار ها و مصیبت های آن ها گزارش عبرت انگیزی می دهد. بسیاری از کور ها به دست سربازان و نگهبانان قرنطینه کشته می شوند. اما سرباز ها هم کم کم کور می شوند.

عظیم ترین مشکل برای کور ها برآوردن احتیاج های اولیه یعنی خوراک و مستراح است و با اینکه دولت به آن ها غذا تحویل می دهد، اما تقسیم کردن و استفاده از آن بسیار سخت می گردد. دولت و رسانه ها وعده های دروغین می دهند که کوری در حال کنترل است. نظم و ترتیب شهر از بین می رود و کسانی که به یک باره کور می شوند، همه چیز را از بین می برند، اتوبوس ها و هواپیماها، سقوط می نمایند و حوادثی مانند اینها. در قرنطینه که کشوری مستقل است، دسته ای از کور های اوباش و مسلح، کنترل غذا را به دست می گیرند. از بقیه کور ها می خواهند که به خواسته های آن ها تن دهند و گرنه غذای هر بخش را قطع می نمایند، کور ها هم برای زنده ماندن تن به همه چیز می دهند، ابتدا پول و جواهرات و وسایل آن ها را می گیرند و در مرحله بعد زن های هر بخش را می خواهند.

همسر چشم پزشک که بیناست، قهرمانانه سر دسته اوباش را از پا درمی آورد و لشکری درست می نماید تا با اوباش بجنگند. با چند کشته، بالاخره بخشی که اوباش در آن هستند از طریق همین زن به آتش کشیده می گردد، اما آتش قرنطینه را فرا می گیرد. کور ها فرار می نمایند، اما از سرباز های نگهبان اثری نمی بینند. گروه گروه به شهر می آیند، اما شهر را زباله دانی متروک، ویرانه، بدون آب، برق، گاز و دیگر امکانات می یابند. همه کور شده اند و کور ها که خانه هایشان را گم نموده اند، گروه گروه با هم به حرکت در آمده و به دنبال غذا همه جا را خراب می نمایند.

آن زن که همسر چشم پزشک است گروه خود را هدایت می نماید و به خانه خود می برد و برایشان غذا تهیه می نماید. با هم به عشق و محبت می رسند، یک کودک و سگی نیز با آنهاست. بالاخره همان کسی که نخستین بار کور شده بود و در این گروه بود به طور ناگهانی بینا می گردد و دیگران نیز یکی یکی با شادی فریاد می زنند که می بینند و در شهر این فریاد ها شنیده می گردد.

ویروس

عنوان اصلی:

Virus

محصول:

1980

کارگردان:

کینجی فوکاساکو

ویروس که نام دیگر آن روز رستاخیز است، یک فیلم علمی-تخیلی پساآخرالزمانی است که در سال 1980 و در ژاپن به کارگردانی کینجـی فـوکازاکو ساخته شد. سناریوی این فیلم براساس رمان نام خانوادگی ساکیو نوشته شد و در زمان خود، گران ترین فیلم ژاپنی بود. ماجرای فیلم در آینده نزدیک روایت می گردد. در سال 1982، معامله ای مخفی بین یک دانشمند آلمان شرقی به نام دکتر کراوز و گروهی از آمریکایی ها بر سر ماده ای به نام MM88 در می گیرد. MM88 ویروس کشنده ای است که به طور اتفاقی توسط یک متخصص ژنتیک آمریکایی ایجاد شده و قدرت هر ویروس یا باکتری دیگری را که با آن در تماس است، تقویت می نماید.

آمریکایی ها نمونه ویروس را که سال قبل از آزمایشگاهی در آمریکا به سرقت رفته بود، بازیابی می نمایند؛ اما ویروس به طور تصادفی پس از سقوط هواپیمای حامل آن، آزاد می گردد و یک بیماری همه گیر را که در ابتدا با عنوان آنفلوآنزای ایتالیا شناخته می گردد، ایجاد می نماید. طی هفت ماه، تقریبا تمام جمعیت دنیا از بین می فرایند. با این حال، ویروس در دمای زیر 10 درجه سانتیگراد غیرفعال است و زمستان قطبی، 855 مرد و 8 زن مستقر در قطب جنوب را نجات داده است. زیردریایی هسته ای انگلیس پس از غرق شدن زیر دریایی شوروی که خدمه آلوده اش سعی در آمدن به سطح زمین در نزدیکی ایستگاه پالمر را دارند، به این دانشمندان می پیوندد.

چند سال بعد، هنگامی که این گروه آغاز به بازپس گیری مجدد خانه جدید خود می نماید، کشف می گردد که یک زمین لرزه، سیستم واکنش اتوماتیک (ARS) را فعال نموده و زرادخانه هسته ای ایالات متحده را راه اندازی نموده است. اتحاد جماهیر شوروی هم نسخه ARS خود را دارد که ایستگاه پالمر را هدف قرار می دهد. بعد از اینکه همه زنان و بچه ها و صد ها نفر از مردان به یخ برفی در یخبندان اعزام شدند، یوشیزومی و سرگرد کارتر با حضور در نئرید، مأموریتی برای خاموش کردن ARS دارند و به یک واکسن آزمایشی دست پیدا می نمایند که از MM88 محافظت می نماید.

این زیردریایی وارد واشنگتن دی سی می گردد و یوشیزومی و کارتر با عجله به سمت پناهگاه فرماندهی ARS حرکت می نمایند. با این حال، آن ها خیلی دیر به اتاق کنترل می رسند و همه کسانی که در یخچال روی یخ شکن هسته ای هستند، هلاک می شوند. با گذشت سال ها، یوشیزومی به سمت قطب جنوب قدم می زند. با رسیدن به تریا دل فیگو در سال 1988، یوشیزومی بازماندگان از یخبندان که با یک واکسن از زمان توسعه یافته و دنیای صنعتی ایمن شده اند را می یابد. او آن ها را در آغوش می گیرد و یوشیزومی اعلام می نماید که زندگی زیباست.

شیوع

عنوان اصلی:

Outbreak

محصول:

1995

کارگردان:

وولفگانگ پیترسن

همزمان با اپیدمی شدن ویروس کرونا، توجهات ویژه ای به فیلم شیوع ساخته استیون سودربرگ شد که داستان آن با وقایع مربوط به این رویداد شباهت آشکاری داشت. سودربرگ آن فیلم را در سال 2011 ساخته بود، ولی پیش از آن هم فیلم دیگری در سال 1995 ساخته شد که آن هم در فارسی به شیوع ترجمه شده، در حالی که نام انگلیسی اش با فیلم سودربرگ تفاوت داشت. نام انگلیسی فیلم سودربرگ Contagion است و نام فیلمی که در سال 1995 ساخته شد Outbreak. در فیلمی که در سال 1995 ساخته شد، مورگان فریمن، کوین اسپسی، داستینم هافمن و رنه روسو بازی نموده بودند و ماجرا به چیزی بین ویروس های ایدز و ابولا مربوط می شد.

این فیلم یک فاجعه پزشکی آمریکایی در سال 1995 را روایت می نماید و به کارگردانی وولفگانگ پیترسن، براساس کتاب غیرداستانی ریچارد پرستون با نام منطقه داغ ساخته شده است. در سال 1967 توسط موشک های Kisangani، ویروسی به نام موتابا که باعث تب کشنده می گردد، در جنگل آفریقا کشف می گردد. دونالد مک کلینتوک و ویلیام فورد، افسران ارتش آمریکا، برای مخفی نگه داشتن ویروس، اردوگاهی را که در آن سربازان آلوده شده بودند، تخریب می نمایند. 28 سال بعد، سرهنگ سام دانیلز ویروس شناس، برای آنالیز شیوع این بیماری به کشور زئیر اعزام می گردد، اما پس از بازگشت، ترس های این فرد از انتشار ویروس، توسط مقامات مافوقش در ارتش آمریکا رد می گردد.

خاتمه یک میمون سفید به نام بتسبی که میزبان ویروس است، به آمریکا قاچاق می گردد و ماجرا را وارد ابعاد تازه ای می نماید... این فیلم به پدید آمدن چنین ویروسی توسط مقامات ارتش آمریکا و پس از آن کوشش برای پنهان کاری درموردش اشاره دارد. راجر ابرت فقید که آن روز ها در شیکاگو سان تایم می نوشت، به این فیلم سه و نیم ستاره از چهار ستاره داد و فرضیه فیلم را یکی از داستان های ترسناک عظیم در زمان ما خواند.

اپیدمیک

عنوان اصلی:

Epidemic

محصول:

1987

کارگردان:

لارنس فون تریر

اپیدمیک یک فیلم هنری ترسناک دانمارکی است که در سال 1987 به کارگردانی لارس فون تریر، یکی از فیلمسازان گروه آوانگارد دگما 95 کارگردانی شد. این فیلم دومین قطعه از سه گانه اروپا بود که توسط او ساخته شد. این فیلم که سناریوی آن توسط تریر و نیلز ورسل نوشته شده و خود این دو نفر هم در نقش فیلمنامه نویس بازیگران آن هستند، روی فرایند نگارش یک سناریو درباره شیوع بیماری تمرکز دارد. روایت این فیلم در پنج روز انجام می گردد. در روز اول شخصیت های فیلمنامه نویس، لارنس و نیل، تنها کپی فیلمنامه شان که ماجرایی پلیسی داشت را از دست می دهند. آن ها آغاز به نوشتن یک فیلمنامه جدید درمورد یک بیماری همه گیر می نمایند؛ شیوع یک بیماری مانند طاعون. شخصیت اصلی فیلمنامه پزشکی است به نام مسمر که نقش او را هم خود فون تریر بازی می نماید.

مسمر بر خلاف میل دانشکده پزشکی یک شهر ناشناخته، برای یاری به مردم به حومه شهر می رود. طی روز های بعدی، اتفاقات فیلمنامه به رویداد های زندگی واقعی می پیوندند و بیماری مشابهی آغاز به گسترش می نماید. لارنس و نیلز به آلمان می فرایند و در آنجا با مردی روبه رو می شوند که بمباران شهر کلن توسط متفقین را در جنگ دنیای دوم توصیف می نماید. این صحنه جنبه نمادینی دارد که با مفهوم کلی اروپا ارتباط دارد. پس از این سفر، نیلز به بیمارستانی می رود که در آنجا یک عمل جراحی جزئی انجام می گردد و بعد از مدتی به لارنس می گوید برای دیدن پال، یک پاتولوژیست که در حال اجرا کالبد شکافی روی مردی است که اخیرا بر اثر بیماری ناشناخته درگذشته، به آنجا آمده است.

روز قبل از آن، لارنس و نیلز شام را با تهیه نماینده خود خوردند و در آن جلسه خاتمه فیلمنامه فاش می گردد که مسمر و کیت پزشکی او این بیماری را گسترش داده اند. تهیه نماینده، فیلمنامه کوتاه 12 صفحه ای آن ها را دوست دارد و می گوید هیچ نوع خشونت، مرگ و هیچ خرده پیرنگی (که در سینمای دانمارک معمول است) را دوست ندارد. پس از آن یک متخصص هیپنوتیزم و یک زن برای یاری به نوشتن فیلمنامه به خانه می آیند؛ اما در ذهن آن زن این دیدگاه که اتفاقات فیلمنامه درحال واقعی شدن است، کم کم غالب می گردد. او خودکشی می نماید. سپس زن دیگری که خانه را دراختیار لارنس و نیلز گذاشته بود هم درمی گذرد و نهایتا نیلز آغاز به نشان دادن علائم بیماری می نماید.

منبع: برترین ها
انتشار: 15 شهریور 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: asemaneto.ir شناسه مطلب: 1276

به "معروف ترین فیلم ها با موضوع شیوع یک ویروس مرموز" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "معروف ترین فیلم ها با موضوع شیوع یک ویروس مرموز"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید